مهارت همدلی از نظر اسلام و قرآن

همدلی یعنی اینکه انسان بتواند از طریق اخلاق و رفتار نیکو، موقعیت دیگران را بخوبی درک کند و آنها را همانگونه که هستند بپذیرد، به گونه ای با تکریم و احترام رفتار نماید که همه افراد جامعه را با تمام تفاوتهایشان به سمت خود جذب کند تا او را قلبا بپذیرند و دوست بدارند و در هیچ شرایطی از او فاصله نگیرند مانند ائمه معصومین (ع) و بزرگان دین که با متانت و مهربانی و مهرورزی نسبت به دوست و دشمن، به آنان احترام می گذاشتند و چیزی جز خیر و نیکی نسبت به آنان دیده نمیشد. خداوند متعال در این باره می فرماید : مردان و زنان با ایمان از دوستان یکدیگرند که به نیکی فرمان می دهند و وادار میکنند و از ناشایست باز می دارند و نماز می گزارند و زکات می دهند، از خدا و پیامبرش فرمانبرداری می کنند خداوند رحمان ایشان را رحمت خواهد کرد خداوند توانا و حکیم است(توبه،71). همچنین می فرماید: هر آینه پیامبری از خودتان بر شما مبعوث شد، رنجتان  برای او دشوار است ، سخت به شما دل بسته است و با مومنان رئوف و مهربان است(توبه،128).

پیامبر اعظم (ص) میفرماید آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگری هم مپسند و آنچه را برای خود می پسندی برای دیگری هم بپسند. بنابراین اعمال و رفتاری که باعث رنجش شما میشود در حق دیگران روا نشود و هر آنچه دیگران را رنج میدهد برای ما نیز گران آید و به ابراز دلبستگی با مومنان و عطوفت و مهربانی با همگان بپردازیم.

مهارت همدلی از منظر اسلام و قرآن

اسلام و مهارت همدلی | مهارت های زندگی
اسلام و مهارت همدلی | مهارت های زندگی

 

مراعات کردن سه پارامتر برای تقویت وحدت و انسجام  جامعه اهمیت دارد که عبارتند از: عدالت، زیارت، خدمت.

منظور از عدالت، توجه و احترام به حقوق دیگران است. زیارت به این مفهوم است که با انگیزه الهی و معنوی برای بوجود آوردن همبستگی و ارتباطات خیرخواهانه تلاش و اقدام شود. اگر از خود گذشتگی و ایثار و انفاق و حمایت از دیگران به قصد قربت و جلب رضای الهی انجام شود خدمت تلقی میشود.

اگر روح و روان انسانها تحت تاثیر اعتقادات و جهت گیری رضایت خداوند قرار گیرد پایه های مستحکم برادری، همدلی، همکاری و مهربانی شکل میگیرد و از طرف دیگری تحت تاثیر هوای نفس و خودخواهی و خود محوری که بزرگ ترین مانع تحقق اتحاد و برادری است شکل میگیرد و مایه اختلافات و از هم گسستگی عمیق اجتماعی میشود.

 یکى از امتیازات اسلام بر سایر مذاهب و مکاتب این است که به علاقه و محبت و همبستگى بین انسانها، اهمیت زیادى داده و سعى نموده تا بین آنان رابطه عاطفى قوى برقرار شود و رفتار آنها در زندگى، توأم با مهر و عطوفت متقابل باشد. شاید یکى از ویژگیهای افراد یک خانواده همین باشد که نسبت به همدیگر احساس یگانگى و خویشاوندى و برادرى مینمایند. با نگاه به دستورات و قوانین اسلامی مشاهده میشود که آنچه را سبب ازدیاد محبت و علاقه بین مردم بوده و هست، اسلام بصورت واجب یا مستحب سفارش و تأکید نموده است مانند رفتار خوب و عاری از حسادت و تکبر و غرور و طمع با دیگران، عیادت از بیماران، نیکى و خدمت به پدر و مادر، توجه و مهربانی و نیکى به فرزندان، انفاق و برآوردن نیازهاى مردم و یارى آنها، معاشرت نیکو با همسایگان و بی پناهان و یتیمان، پرهیز از ارزیابی و قضاوت در مورد رفتار دیگران، خود را در جایگاه مخاطب قرار دادن، افزایش تحمل و ظرفیت روانی.

اسلام آنچه را که موجب تفرقه و از بین رفتن تعلق و دلبستگی و همچنین سبب ایجاد کینه و بدبینى می شود، نهى کرده و مردم را از آنها برحذر داشته است مانند حسد، تهمت، تکبر، غیبت، دشمنی، دروغگویى، سخن چینى، نفاق.

نقش محبت و علاقه انسانها به همدیگر چیزى نیست که قابل انکار باشد، حتى بعضى دانشمندان معتقدند که تنها راه اصلاح جامعه و سعادت بشر، ایجاد محبت و علاقه شدید بین انسانهاست که باعث شود کسى به دیگرى ستم روا ندارد. خداوند می فرماید:

إن الله یأمر بالعدل و الإحسان و إیتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی یعظکم لعلکم تذکرون(نحل،90)

خداوند فرمان به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان میدهد و از فحشاء و منکر و ظلم و ستم نهى میکند، خداوند به شما اندرز میدهد باشد که پند گیرید. در این آیه نمونه‏ اى از جامعترین تعلیمات اسلامی در زمینه مسائل اجتماعى و انسانى و اخلاقى بیان شده است و به شش اصل مهم که سه اصل، جنبه مثبت و توصیه، و سه اصل جنبه منفى و اهتراز دارد دیده میشود، ابتدا بر فرمان خداوند به عدل و احسان و بخشش، تاکید میکند. چه قانونی گسترده تر از عدل و جامعتر از آن تصور میشود؟ عدل همان اصلی است که تمام نظامات هستى بر محور آن استوار است، آسمانها و زمین و همه موجودات با عدالت بر پا هستند.

مفهوم عدالت به معنى استقرار هر چیزى در جاى خود میباشد، بنابراین هر گونه انحراف، افراط، تفریط، تجاوز از حد، تجاوز به حقوق دیگران با اصل عدالت مغایرت دارد. از آنجا که عدالت با همه قدرت و شکوه و تأثیر عمیقش در مواقع بحرانى و استثنایى به تنهایى کارساز نیست، بدنبال آن عمل به احسان مطرح می شود
به تعبیر روشن تر در طول زندگى انسانها مواقع حساسى پیش میآید که حل مشکلات زندگی با عدالت و به تنهایى امکان پذیر نیست، بلکه نیاز به ایثار و گذشت و فداکارى دارد که با استفاده از اصل احسان باید تحقق یابد. به عنوان مثال در موقع جنگ و بحرانهای ناشی از بلایای طبیعی، بخشى از کشورى ویران میشود، اگر در چنین شرایطى حادثه دیدگان در انتظار تامین اعتبارات مالی و اخذ مالیات و سایر قوانین جاری برای رفع مشکل بمانند، فاجعه عمیقتر و مشکلات گسترده تر میشود، بنابراین بایستی همه کسانى که داراى امکانات بیشتری از نظر نیروى فکرى و جسمانى و مالى هستند، با درک مشکلات و رنج دیگران، همکاری و همراهی و فداکارى کنند و تا آنجا که مقدور است به بخشش و ایثار و انفاق بپردازند و گرنه جنگ و حوادث دردناک طبیعى، جمع کثیرى را به کلى فلج میکند. قرآن بعد از کامل نمودن این سه اصل مثبت و ستودنی، به سه اصل منفى و نهی شده میپردازد و خداوند انسان را از فحشاء و منکر و بغی برحذر میدارد. این واژه ها به این معنا و مفهوم است که فحشاء اشاره به گناهان و انحرافات اخلاقی و رفتاری پنهان دارد، منکر اشاره به گناهان و آلودگیهای رفتاری و اخلاقی آشکارمیکند، بغی به مفهوم هرگونه تجاوز از حقوق خویشتن و تعدی به حقوق دیگران و خود را برتر از دیگران دیدن است.

اجتماعی که گروهی از آن مرفه باشند و غرق در اسراف و انواع فساد گردند در حالیکه گروه دیگری که اکثریت را شامل میشوند از ابتدایی ترین امکانات زندگی انسانی محروم باشند، به عنوان جامعه اسلامی و انسانی شناخته نمیشود و هرگز به آرامش نمی رسد.

کسانی بر دلها حکومت میکنند که دلشان خانه مهر و محبت و خدمتگزاری به دیگران باشد(حشر.9). خداوند بخشنده و مهربان است و بندگانش را دوست دارد و کسانی که با بندگانش همدلی و خدمت و مهربانی کنند را نیز دوست دارد.این همدلی و مهربانی به روشهای مختلفی محقق میشود که برخی از مهمترین آنها عبارتند از استفاده از کلام برای راهنمایی و مشاوره و پند و اندرز، سخاوتمندی و کمکهای مالی و انفاق، استفاده از قلم و نوشته برای هم اندیشی و ایجاد فضای مناسب برای بهبود شرایط، حضور میدانی و اقدامات عملی و اجرایی جهت حل و فصل مشکلات و تعدیل آنها.

تا توانى به جهان، خدمت محتاجان کن                  به دمى یا درمى، یا قلمى یا قدمى

3.5/5 - (2 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید