هویت اجتماعی از پدیده هایی است که همواره مورد توجه متفکرین و دانشمندان بوده است ولیکن بطور عمده از ابعاد جامعه شناختی مورد بررسی قرار گرفته که موارد مربوط به تاثیر انسانها و محیط اجتماعی را مورد توجه قرار میدهد و توجهی به تاثیر و نقش وجود شناختی و ارتباط انسان با نظام آفرینش ندارد ولی در ادیان مختلف و مخصوصا دین اسلام هر دو جنبه وجود شناختی و جامعه شناختی به عنوان عوامل موثر در تشکیل هویت مورد توجه قرار گرفته و تبیین شده است. سلامت دات لایف در مقاله تعریف هویت اجتماعی چیست ؟ به تعاریف هویت اجتماعی از منظر جامعه شناختی و هویت اجتماعی در جامعه اسلامی می پردازد.
تعریف هویت اجتماعی از منظر جامعه شناختی :
هویت اجتماعی عبارتست از برآیند فرایند و چگونگی تولید و تغییر دائمی الگوی ارزشها،نمادها،تاریخ ،اسطوره ها و سنتهایی که میراث متمایز جوامع مختلف را تشکیل می دهند. به تعبیری هویت اجتماعی مفهومی است که می خواهد تعارضات موجود در هویت های گروهی را به نوعی کاهش داده و آنها را تحت یک موضوع برتر که همان هویت اجتماعی است همگرا سازد و انگیزه همکاری و همدلی و همزیستی را مابین افراد جامعه فراهم نماید.
هویت جامعه و فرهنگ آن مجموعه ای از صفات و مشخصاتی هستند که باعث شاخص و متمایز شدن افراد آن از افراد جوامع دیگر میشود و همبستگی و همدلی مورد نیاز مردم جهت بقای جامعه را فراهم میکند.
آن گروه از عواملی که ناشی از وضعیت آب و هوایی و شرایط طبیعی محیط رشد و پرورش افراد است و می تواند در طول قرنهای متمادی بر رفتار و زندگی افراد تاثیر گذارد و باعث ایجاد ویژگیهایی در یک گروه از انسانها شود، موجبات احساس تعلق و دلبستگی به آن گروه را در گذر زمان فراهم می کند. البته شباهتهای ناشی از شرایط اقلیمی و جغرافیایی یک گروه از انسانها، به تنهایی باعث ایجاد هویت اجتماعی نمی شود ولی به عنوان یکی از پارامترهای مهم ایجاد هویت مطرح است.
به نظر می رسد هویت هر فردی صرفا در ارتباط با حضور آن در اجتماع قابلیت تعریف دارد. از این رو در مباحث اجتماعی تصور می شود که هویت عبارت است از حاصل جمع کنشهای متقابل میان فرد و محیط اجتماعی و شامل مجموعه تعلقاتی است که هر فرد نسبت به نظام اجتماعی دارد. تعلقاتی نظیر وابستگی به یک گروه سنی، وابستگی به یک گروه جنسیتی، وابستگی به یک طبقه اقتصادی، وابستگی به یک نظام سیاسی و غیره. در حقیقت مفهوم هویت در علوم اجتماعی کاربردی ابزاری دارد. این مفهوم ابزاری، جامعه شناختی و در عین حال روانشناختی محسوب می شود که موضوعی جهت تمایز خودی و ناخودی را ممکن می سازد.
آنچه که سبب میشود تا هویت اجتماعی یک گروه انسانی شکل بگیرد شباهتهای میان عناصر آن گروه است که آنها را از گروه های انسانی دیگر جدا و متفاوت و متمایز می کند. مشترکات و وجه تمایزهای این گروهها، مفاهیمی است که پیدایش آنها بوسیله افراد ایجاد می گردد. مؤلفه های مختلف فرهنگی که هویت اجتماعی را می سازند ، می توانند در میان جوامع مختلفی به عینی سازی و آشکارتر کردن فرایند تفاوت و شباهت بیانجامند و به عنوان ابزارهایی، زمینه و بستر شکلگیری موضوعهای هویتی را در بین جوامع فراهم نمایند. از جمله این پارامترها به گویش و زبان، تغذیه و خوراک، اعتقادات و مذهب، پوشاک و پوشش، تمایلات زیبایی شناسی، تفریحات و سرگرمیها، ورزش و … می توان اشاره کرد که در حوضه فرهنگی قابل بررسی هستند و برای زندگی هر گروهی می توانند مفاهیم و پیشینه ای را خلق کنند بطوریکه امکان بوجود آوردن شباهتها و مشترکات در درون گروه و همچنین وجه تمایزات و تفاوتهایی با بیرون گروه را فراهم کنند. گرچه مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی رابطه تنگاتنگ و بهم پیوسته ای با یکدیگر دارند، اما آنها را نمی توان یکسان فرض کرد و نباید به آسانی به جای یکدیگر به کار رود.
علاوه بر درونی و برونی بودن هویت، زمان و مکان هم از منابعی است که بر ایجاد هویت اجتماعی تاثیر گذار است. شناسایی چیزی به معنای آن است که آن چیز در ارتباط با زمان و مکان قرار گرفته به این معنا که در چه زمانی با چه ویژگیهایی و در چه محل و مکانی با چه شرایط و امکاناتی قرار داشته است. هویت یک پروسه و فرایند مستمر است که با گذر زمان، تولید و بازسازی میشود. هویت اجتماعی از موضوعاتی هستند که در عرصه های اجتماعی از قابلیت نظم و امکان پیشبینی برخوردار میباشند بر این اساس، یک جامعه میتواند در موقعیتها و شرایط مختلف و متفاوتی سبب ساختن هویتهای متعددی برای خود بشود و خود را وابسته و متعلق به آنها بداند. اساساً برای ایجاد شرایط مناسب مورد نیاز زندگی اجتماعی ضرورت دارد که این آگاهی در مورد هویت دیگران ایجاد شود و معلوم گردد که آنها کیستند و از طرف دیگر مشخص شود که ما کیستیم. علم و آگاهی به وجود خودمان و خود آگاهی و پی بردن به هویت خود در فرایند تعامل و ارتباط سازنده با مردمان جوامع دیگر بوجود میآید. بنابراین خودآگاهی اجتماعی یعنی بدانیم که مفهوم انسانیت و انسان بودن در ارتباط با سایرین چگونه است و آیا همانگونه که آنها مینمایند هستند.
تعریف ریچارد جنکینز از هویت اجتماعی واضح است بطوریکه در هویت اجتماعی به شیوه هایی که به واسطه ی آنها افراد و جماعت ها در روابط اجتماعی خود از افراد و جماعت های دیگر متمایز می شوند اشاره دارد شباهت و تفاوت با همدیگر از اصول پویای هویت و زندگی اجتماعی هستند. در ادراکی که از هویت اجتماعی بوجود آمده است تاکید میکند که شما کیستی و دیگران کیستند و ادراک آنها از خودشان و سایرین چیست ؟ بنابراین مفهوم هویت اجتماعی در ذات آن نیست. لذا بدون وجود اسکلت و چهارچوبی برای مشخص ساختن هویت اجتماعی و هویت های فردی، امکان طرح و بررسی دارد.
در خصوص زمینه ها و دلایل و پارامترهای تاثیرگذار در شکل گیری و تغییرات و تحولات هویت در میان صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد بطوریکه عده ای بر این باور هستند که هویت از قبل شکل میگیرد و بوجود میآید بگونه ای که هر پدیده ای را دارای مفهوم و هویت ذاتی می دانند، گروهی دیگر تاکید میکنند که هویت موضوعی جاری و متغیر است که در طول زمان و متناسب با شرایط مکانی، به شکلهای مختلفی بروز می نماید.
هویت اجتماعی از امور قائم به ذات محسوب نمی شود زیرا طی مراحل مختلفی و بصورت فرایندی در جامعه شکل میگیرد و به تعبیر دیگری در شکل گیری آن، برخی از دستاوردهای بشری مانند ضرورتها و مهندسی اجتماعی دخالت دارند. هویت هم فرایندی است و هم محصول است بنابراین می توان آنرا اجتماعی و انحصاری تلقی کرد.
شیوه ها و روشهای زندگی کردن انسان در طیف رفتارهای منسجمی قرار می گیرد که عرصه ای از زندگی را پوشش می دهد و همین سبب می شود که در میان بخشی از جامعه ملموس و قابلیت مشاهده داشته باشد هر چند که برخی از آنها ممکن است برای عموم مردم قابل تشخیص نباشد ولی شیوه های زندگی مردم به منظور بوجود آوردن امکان تشخیص ساماندهی می گردند و می تواند در ابعاد مختلفی مانند فرهنگی، اقتصادی و سرگرمی و فعالیت های اجتماعی تجلی و بروز نمایند.
واضح است که هر مفهومی ناشی از تجربیات و عملکرد انسانها می باشد و نظر به اینکه تجربه از پدیدههایی است که تابع زمان و قابل مدیریت است و ممکن است اقدامات بعدی افراد بر گرفته از تجارب گذشته آنها باشد، بنابراین ممکن است که رفتارهای گروهی یک جامعه وابسته و متاثر از اطلاعات و عملکرد تاریخی آن جامعه که به نوعی تجربه قلمداد می شود باشد.
شباهت در کنار تفاوت معنا دارد بنابراین شباهت از خلال تفاوتگذاری میان خود و دیگران حاصل میشود. یکی از وجوه مشترک آدمیان تفاوتهایی است که با دیگران دارند. بنابراین لازم است که ارتباط مابین آنها مشخص شود. البته آشکار است که بدلیل ارتباط تنگاتنگ مابین ما و دیگران، تعریف کلمه ما، وابسته به ارائه تعریفی از کلمه آنها است. بنابراین هویت اجتماعی ناشی از آمیخته شدن و اختلاط مضامین از یک سو و تفکیک شباهتها و تفاوتهای رفتارهای اجتماعی از سوی دیگر است که بطور مستمر در حال باز سازی است. همچنین بخشی از شکلگیری هویت هر فردی از طریق سازماندهی دیدگاههای فردی سایرین در قالب دیدگاههای سازمان یافته اجتماعی آنها شکل میگیرد بطوریکه تصویر فرد از خودش و احساسی که نسبت به خود پیدا میکند ، بازتاب نگاه و دیدگاه دیگران نسبت به او است.
با توجه به این مطالب، هویت سازی و هویت اجتماعی این امکان را برای یک فعال اجتماعی فراهم میکند که برای سؤالهای مهم و اساسی خود در خصوص کیستی و چیستی پاسخ روشن و قانع کننده ای بیابد. در واقع هویت، به بازسازی و شناخت مرز میان خودی و بیگانه مربوط میشود بطوریکه شرایط تفکیک و متمایز شدن ویژگیهای درون گروه از بیرون گروه ها را ممکن میکند. اهمیت تفاوتها، دشمنی ها و تنشهای اجتماعی حتی در شرایطی که تضاد منافعی نباشد، از این جنبه هویت قابل بررسی است.
هویت اجتماعی از منظر اسلام :
بنا بر اهمیتی که اسلام به فرد و جامعه می دهد موضوع هویت را مورد توجه قرار داده و قرآن در آیات مختلفی به آن پرداخته است بطوریکه به لحاظ مبنایی اسلام آزادی انسان برای کسب هویت های گوناگون منحصرا شامل واکنش او در برابر ولایت الهی می داند بنابراین از منظر قرآن موضوع هویت قابل بررسی است بطوریکه اگرچه عامل اصلی تعیین کننده ی هویت را انتخاب چگونگی و نوع رابطه انسان با حضرت حق می داند ولی تاثیر و نقش تعیین کننده این رابطه منحصرا از جنبه وجود شناختی آن مطرح نمیشود بلکه نوع رابطه انسان با خداوند به او در ادراک نظام هستی جهت می دهد و او را به عنوان یکی از عناصر هستی، در مجموعه عالم هستی و وجود به اعلام نظر وادار می نماید همچنین نقش و تاثیر اجتماعی و چگونگی مشارکت او را در جامعه نیز ترسیم می کند.
در قرآن، فلسفه خلقت انسان را تحت عنوان دو موضوع بندگی خدا (سوره ذاریات آیات 50 و 51) و همچنین خلافت (سوره بقرهآیات30 تا 33) مطرح می کند بطوریکه تعبیر بندگی انسان در مقابل کمال مطلق از جنبه وجود شناختی مطرح است و خلافت او بر زمین از جنبه جامعه شناختی است. بنابراین خلقت انسان دارای دو وجه میباشد که یکی در ارتباط با آفرینش و نظام هستی و دیگری در ارتباط با جامعه است.
محورهای اصلی خلافت انسان کامل را فراگیری حقایق جهان هستی تشکیل میدهد که تحت عنوان اسمای حسنای الهی مطرح میگردد و هر انسانی با فراگیری عین آنها در حد توانایی و ادراک خودش به مرحله ای از مراحل حقیقت تشکیکی خلافت الهی نایل می شود.
معنی لغوی تشکیک عبارت از شک و تردید و حیرت است که از یک طرف دارای وحدت معنا است ولی در عین حال از مفاهیم یکسانی برخوردار نیست بلکه دارای اولویت یا عدم اولویت و به عبارتی تقدم و تاخر است و از طرف دیگر در حالیکه دارای وحدت لفظ و معنا است ولی مصداقهای متفاوتی دارد که سبب تشابه و تردید میشود. شاید بتوان گفت که نظر ابن سینا در مورد تشکیک وجود اینست که وجود، شدت و ضعف ندارد و کمتر و ناقص نمیشود و تنها تفاوت در سه حکم میپذیرد که عبارتند از تقدم و تاخر، بی نیازی و نیاز، وجوب و امکان. به همین جهت وقتی تقدم و تاخر در نظر گرفته شود، ابتدا وجود به علت نسبت داده میشود و ثانیا به معلول، در حالیکه علت بی نیاز از معلول است و معلول محتاج آنست وهمچنین علت، واجب الوجود است و معلول ذاتا ممکن الوجود است.
با توجه به اینکه نوع مشارکت و حضور در فعالیت های اجتماعی بیش از هر چیزی ناشی از آگاهی ها و توانایی های افراد است، لذا فراگیرترین نوع مسئولیت اجتماعی تحت عنوان رسالت هدایت مردم، تبیین می شود در حالی که برخی ابعاد و جلوه های خلافت برای اقشار دیگر جامعه نیز فراهم می باشد بنابراین ادراک جهان هستی به عنوان آیات و نشانه های الهی، نوعی موضع گیری و اعلام نظر در حوضه وجود شناختی است که نه تنها نقش هر شخص را در نظام هستی و وجود تبیین میکند بلکه در همین سمت و سو، موضع گیری و مشارکت در فعالیت های گروهی و پذیرش مسئولیت های رفتارهایش را در جامعه نیز تعیین می کند. به عبارت دیگر چون نقش های اجتماعی هر فردی قابل تفکیک از نقش وجود شناختی او نمی شود ، پس هویت انسان به عنوان مؤمن یا کافر که مبتنی بر خودآگاهی از موقعیت خویش و برقراری نوعی رابطه با حضرت احدیت است تکوین می یابد و در ارتباط و فعالیت با زیست اجتماعی او اثبات یا حتی تثبیت می شود.
آمیختگی جنبه اجتماعی هویت با جنبه وجود شناختی آن به گونه ای است که به نظر می رسد تفاوت و تمایز آنها صرفا در تجزیه تحلیل های ذهنی ممکن می باشد زیرا هویت واقعیتی تدریجی است که در جریان حضور مؤمنانه یا کافرانه در صحنه های گوناگون حوزه ی شخصی و اجتماعی زندگی تکوین می یابد. از آنجا که هویت به طور تدریجی و بر مبنای نوع رغبت و تمایلات و آگاهی ها و همچنین اقدامات و اعمال افراد شکل می گیرد، فرآیند تکوین هویت بسیار تاثیر پذیر از محیط اجتماعی است. محیط اجتماعی با اعمال محدودیتهایی هم در نوع دریافتها و هم در چگونگی و میزان پاسخهای افراد، هویت آنها را شکل میدهد و به سهم خود از هویت های تشکیل شده یا تمایل آنها به تثبیت یا تغییر متأثر می گردد.
هویت ، گرچه به فرآیندها، دانش ها و تصاویر ذهنی به عنوان مراحلی از شکل گیری هویت مربوط است، ولی به معنای متداول آن از پدیده های ذهنی نیست بلکه یک پدیده واقعی و عینی است که تمام حقیقت انسان و وجود او را شامل می گردد. ذات انسان حقیقتی است که از نوع ربطی قلمداد میشود بطوریکه هویت او در نوع رابطه او با حضرت احدیت معنا پیدا میکند.
هویت گرچه جهت دار است ولی می توان گفت که عامل تعیین کننده هویت را از دیدگاه قرآن به نوع رابطه ای وابسته است که انسان با خداوند برقرار می سازد و تعیین این رابطه البته بستگی به انتخاب آزاد هر انسانی دارد. هرچند توجه به این نکته اهمیت دارد که رابطه مذکور فقط برای یک مرتبه تعیین نمی گردد و امکان تداوم و عمق بخشیدن به آن وجود دارد. هر شخصی برای تعیین هویت خویش از آزادی نسبی برخوردار است و بصورت خواسته یا ناخواسته شکل اولیه هویت در فضای حقیقت نقش میبندد ولی امکانات هر فردی برای تغییر یا تثبیت هویت و تکوین شکل جدیدی از آن محدود می باشد.
عامل تعیین کننده هویت در ارتباط با خداوند و چگونگی فرآیند انتخاب، صرفا میان دو گزینه قبول یا مردود این رابطه رخ می دهد ولی طیفی از هویت ها بر اساس میزان و شدت پذیرش ولایت الهی یا طغیان علیه آن، شکل میگیرند. چنانکه در قرآن ( در سوره های فاتحه آیه 6، نور آیه 26، آل عمران آیه 20، احزاب آیه 43، حجرات آیه 13 و برخی آیات دیگر ) به گروه های گوناگونی از این طیف گسترده اشاره می نمایند.
تکوین هویت بر مبنای رد یا قبول ولایت حضرت احدیت، البته در فرایند شناخت توحید و التزام عملی به آن شکل می گیرد و به صورت تدریجی رخ می دهد زیرا هویت از دیدگاه قرآنی واقعیتی پویا و انعطاف پذیر است که در طول حیات یک فرد یا گروه اجتماعی تغییر می کند و در هر مقطعی از دوران زندگی انسانها مستلزم تصمیم گیری آگاهانه است برای مثال برخی از تعابیر هویتی قرآن که متاثر از روابط قومی و نژادی به نظر می رسد مانند آل فرعون، آل یعقوب، قوم بنی اسرائیل، قوم عاد و غیره است این گروه های اجتماعی مرتبط با شخصیت برجسته ای که دارای رابطه ی ویژه ای مانند طغیان و یا تسلیم حضرت ربوبیت است، منسوب می شوند.
همچنین تعابیر هویتی قرآن که تصور می شود ناشی از وضعیت اقتصادی است نظیر مترفین، متکاثرین، ابناء سبیل و فقرا یا مساکین، در حقیقت از سلوک اقتصادی گروه های اجتماعی تبعیت میکند و به عبارتی این تعابیر نشان می دهد که معیار دسته بندی گروه های اجتماعی، صرفا مقدار سرمایه و ثروت مادی آنها نیست بلکه نوع نگرش آنها به مال و موضع آنها در برابر خداوند است که چشم انداز آنها بصورت توانمندی و بی نیازی مالی آنها از درگاه احدیت ( سوره همزه آیات 2 و3 و سوره مزمل آیه 11، سوره قلم آیات 14و15) مبانی تعبیرات هویتی مرتبط با ثروت را تشکیل می دهد.
تعابیر هویتی قرآن که مربوط به رابطه قدرت است، هویت گروه های سیاسی را بنا بر پذیرش ولایت طاغوت ها یا سر سپردگی به ولایت حق یا اولیای حق، تبیین می کند. از این رو تمام مردم جامعه گرچه در حوضه روابط مبتنی بر قدرت، گروه های مختلفی اعم از انصار، مجاهدین، مهاجرین، مستضعفین و مظلومین یا مستهزئین، ملأ، مستکبرین، آل فرعون و طاغوت ها را شامل می گردند ولی چون چگونگی ارتباط این گروه ها فقط در محور قبول یا سرباز زدن از ولایت حق شکل می گیرد بنابراین و بطور کلی در قالب دو گروه مؤمنان و کافران قابل تفکیک و گروه بندی هستند.
هویت از دو جنبه وجود شناختی و جامعه شناختی قابل بررسی است. شخصیت انسان واقعیتی است که صورت عینی هویت او است و جایگاه ویژه ی او را در جهان هستی متمایز می نماید. ولی تبیین و قرار گرفتن انسان در موقعیت خاصی از جامعه، حاصل نوع آگاهی او از نسبتش با واقعیت می باشد. بنابراین می توان عموم تعابیر هویتی قرآن را بصورت بازتاب مفهوم دو قطبی مربوط به ایمان یعنی مؤمن یا کافر تلقی نمود. در دیدگاه قرآن نه تنها جنبه اجتماعی هویت ضعیف یا نادیده تلقی نمی شود بلکه چالشهای زندگی اجتماعی تنها راه تعیین و تثبیت هویت است. در دیدگاه قرآن میان نقش جامعه شناختی و نقش وجود شناختی مردم هیچ فاصله و مرزی وجود ندارد. از این رو مفهوم خلافت که شاید بیش از همه مفاهیم، نقش اجتماعی و وجودی انسان را نمایان می سازد، قابل تفسیر و تعمیم به عموم مسؤولیت های اجتماعی است.
از جنبه اجتماعی، مفهوم هویت در چارجوب قدرت معنا دار میگردد و از منظر قرآن کریم کسب قدرت یا تمایل به برخورداری از حمایت های قدرت زمینه ساز اصلی تمسک به غیر خداست (سوره یس آیه 74). نصرت خداوند نسبت به مؤمنین در جهت دستیابی ایشان به قدرت صورت می پذیرد (سوره صافات آیات127و 116). بنابراین فرآیند تکوین قدرت از طریق گزینش، پذیرش و حفاظت از نظام قدرت دینی بوسیله مردم محقق می گردد.