آگاهی از معیارهای مناسب برای یک همسر ایده آل (1)
یکی از مسائل بسیار مهم و اساسی قبل از ازدواج در نظر گرفتن معیارهایی برای انتخاب همسر است. به جرات می توان گفت بیشترین مشکلاتی که در زندگی مشترک به وجود می آید به خاطر این است که دختر و پسر ، همسر مناسب خود را انتخاب نکرده اند و پس از چند سال زندگی متوجه می شوند این دو مناسب یکدیگر نبوده اند. پس جا دارد برای این انتخاب وقت بگذاریم و مطالعه کنیم.
معیارها و ملاک هایی که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود دو نوع است:
الف–آنهایی که رکن و اساس اند و برای یک زندگی سعادتمندانه حتماً لازم اند و در این مقاله و شماره دو و سه از همین سری مقاله ها، به تفصیل ذکر می شوند.
ب –آنهایی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کاملتر شدن زندگی لازم اند و بیشتر به سلیقه افراد و موقعیت آنها بستگی دارند و در مقاله ی “ آگاهی از معیارهای مناسب برای یک همسر ایده آل“ شماره چهار و پنج، آورده خواهد شد.
.
و اما موارد اساسی که برای یک زندگی مشترک موفق الزامی هستند، عبارتند از:
اگر گذشته فردی که میخواهید با او ازدواج کنید خیلی در ناز و نعمت بوده و اصلاً بالاتر از گل به او نگفته اند، و گذشته شما همه اش درد و رنج و زحمت بوده، و دائم خون دل خورده اید؛ رهایش کنید این فرد مناسب زندگی شما نیست.
یکی از معیارهایی که باید حتماً در ازدواج در نظر گرفته شود،عامل مذهب و نگرش فرد مقابل، نسبت به مذهب است. اگر شما فردی هستید که به اصول و فرامین مذهبی معتقدید، ولی شخص مورد نظرتان، نسبت به مذهب بی اعتماد یا بی تفاوت باشد، شما با هم زندگی خوبی نخواهید داشت. انسان متدین، همسری متدین می خواهد، اگر یکی متدین و دیگری بی دین و بی قید باشد، خوشبخت نخواهند شد. بنابراین از این لحاظ باید فردی را انتخاب کنید که همانند شما فکر کند.
یکی دیگر از مسائل، تناسب خانوادگی است. ازدواج با یک فرد، مساوی است با پیوند با یک خانواده، فامیل و یک نسل؛ خانواده دختر و پسر باید با یکدیگر سنخیت و تناسب داشته باشند. در انتخاب همسر معقول نیست شما بگویید «من می خواهم با این فرد زندگی کنم و کاری با خانواده اش ندارم» چرا که این فرد جزیی از همان خانواده و فامیل و شاخه ای از همان درخت است. این شاخه، از ریشه همان درخت تغذیه کرده؛ مسلم است که بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده و فامیل از راه وراثت و تربیت و محیط به این فرد منتقل شده است و این فرد در دامن همان خانواده بزرگ شده است.
باید قبل از عقد رسمی، ارزش های درون خانواده فرد را بررسی کنید و با ارزش های درون خانواده خودتان مقایسه نمایید. اگر این ارزش ها با یکدیگر تناسب داشته باشند، شما زندگی آرامی خواهید داشت. در مقایسه ارزش ها دقت داشته باشید. برای مثال اگر در خانواده شما تحصیل یک ارزش است، در خانواده فرد مقابل تحصیل بی ارزش نباشد، اگر در خانواده شما حجاب یک ارزش است، در خانواده طرف مقابل حجاب ضد ارزش نباشد.
آنچه در تناسب اجتماعی باید در نظر داشت، تناسب ارتباطات و رفت و آمدهای خانوادگیاست. این که خانواده با چه افرادی رفت و آمد می کنند و دارای چه جایگاهی هستند، آیا شهرت اجتماعی دارند یا خیر، مهم است. همه اینها در جایی جمع می شود که به آن تناسب اجتماعی می گوییم. دو خانواده باید از این حیث با یکدیگر تناسب داشته باشند.
مسئله بعدی تناسب رفتار اجتماعی دختر و پسر است. مثلاً اگر یک دختر تحصیل کرده باشد و در مراتب بالای علمی باشد، تحمل رفتار یک پسر بی سواد یا کم سواد برای او دردآور است، یا اگر یک دختر لوس و جلف با مرد متین و موقری ازدواج کند، تحمل رفتار اجتماعی زن برای آن مرد مشکل است.
بنابراین از مسائل مهم انتخاب همسردر نظر گرفتن تناسب اجتماعی دو خانواده و نیز تناسب پسر و دختر است، و چقدر خوب است که پسر و دختر در یک ردیف اجتماعی با هم ازدواج کنند.
یکی دیگر از مواردی که باید در ازدواج در نظر گرفت، مسائل مالی و اقتصادی است، هر چقدر دو خانواده از لحاظ مالی در یک سطح باشند ازدواج، ازدواج موفق تری است. صلاح نیست دختر و پسر و خانواده هایشان از لحاظ مالی و ثروت تفاوت زیادی با هم داشته باشند، ازدواج دو طبقه متضاد اجتماعی همیشه مشکلاتی به همراه خواهد داشت. شما نمی توانید با فردی زندگی کنید که از نظر اقتصادی در ردیف شما نیست، هرگز این کار را نکنید. برای مثال کسی که از نظر اقتصادی در یک طبقه بالای اجتماعی است و در ناز و نعمت بزرگ شده، همه چیز برایش مهیا بوده، هیچ وقت مشکلات و تنگنای مالی نداشته است، و حالا با فردی از خانواده بسیار پایین از نظر اقتصادی ازدواج کند، نمی تواند تحمل بیاورد، زیرا سبک زندگیش با این فرد متفاوت، فرهنگ خانوادگیش متفاوت و نیازهایش متفاوت است. فرضاً قرار می شود این دو با یکدیگر به مهمانی بروند، شخص با سطح مالی پایین، هر لباسی می پوشد خجالت می کشد، احساس می کند نازیباست و بعلاوه همواره فکر می کند که لباس، رفتار و صحبت هایش، مورد تأیید بقیه نیست، در عوض همسرش زمانی که به خانه آنها می رود احساس کدخدایی می کند. این احساسات بین این دو فرد ایجاد تعارض می کند. عصبانی می شوند، با هم دعوا می کنند، دعوا بر سر یک قضیه بسیار ساده زندگی است ولی ریشه اش در عدم همخوانی و تناسب طبقه اقتصادی است، اکثر دعواهای چنین زن و شوهرهایی بعد از میهمانی ها شروع می شود.
یکی دیگر از معیارهایی که باید در ازدواج در نظر گرفته شود، تناسب تحصیلی است. بسیار خوب است که زن و شوهر از نظر معلومات و تحصیلات علمی، خیلی با هم فاصله نداشته باشند و در ردیف یکدیگر باشند تا تفاهم بیشتر در زندگی شان به وجود آید. مهم است که زن و شوهر سطح دانششان به هم نزدیک باشد، زنی که تحصیل کرده و دانشگاهی است نمی تواند همسر یک مرد بی سواد یا کم سواد باشد. اگر هم توانست، مدت کوتاهی می تواند ولی در درازمدت خیر. ممکن است یک آدم بی سواد بسیار فرهیخته باشد، مهربان و سطح آگاهیش هم بالا، کلاً شخصیت خوبی داشته باشد ولی تفاوت زیاد در مدرک تحصیلی، مشکل ساز خواهد شد. متقابلاً مردی که دارای تحصیلات عالی است نمی تواند با زنی که دارای تحصیلات پایینی است ازدواج کند. مثلا بهتر است مردان یا زنان پزشک با هم ردیفان خود ازدواج بکنند و یکی از مواردی که باید در ازدواج رعایت شود، همین فاکتورهای حرفه ای است. بنابراین سطح تحصیلات و سطح حرفه در زندگی زناشویی بسیار مهم است.
حالا که به مسئله تحصیل اشاره کردیم خوب است که به مسئله تفکر نیز اشاره کنیم. متأسفانه مردان ما بسیار مقیدند که همسر زیبا داشته باشند، در صورتی که زیبایی در آمار جهانی بهداشت فقط 25 نمره دارد در حالی که به تفکر 300 نمره داده اند. در مورد عروس خانم همیشه می پرسند آیا زیبا هست یا نیست. زیبایی دوره محدودی دارد، ولی ما نمی توانیم تفکر و تعلیم و تربیت را انکار کنیم. بعضی از مردم ما در ازدواج جایی برای تفکر باز نگذاشته اند.
ادامه دارد ….
منابع
– مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج –تألیف :زهرهرئیسی
– خانواده در اسلام – تالیف حسین مظاهری
– مشاوره ازدواج –تألیف علیاسلامیبجنوردینسب
گردآورنده: مرضیه ولادت
matalbton bsiar aaly bood motshakeram
دوست عزیز لطفا سعی بفرمایید در سلامت دات لایف فارسی تایپ کنید.
با تشکر