بر اساس آنچه از ترکیب ارکان گوناگون اشاره شد، مزاج ، حاصل فعل و انفعال کیفیات ضد هم در عناصر چهارگانه است. این کیفیات که گرمی ، سردی ، خشکی و تری هستند، اگر به نسبتهای گوناگون با یکدیگر ترکیب شوند، منطقاً نه حالت مختلف از مزاج حاصله ممکن است به دست آید:
گرم ، سرد ، خشک ، تر ، گرم و تر، گرم و خشک ، سرد و خشک ، سرد و تر، معتدل.
از این میان چهار مزاج اول را مفرد مینامند، زیرا تنها یک کیفیت است که بر جسم غلبه دارد و به همین ترتیب چهار مزاج دوم را مرکب مینامند، زیرا دو کیفیت مختلف در یک جسم غلبه پیدا میکند.
با کمی دقت میتوان دریافت، مزاج گرم زمانی بروز میکند که دو کیفیت متضاد خشکی و تری (کیفیات منفعله) یکدیگر را خنثی کنند و در میان گرمی و سردی (کیفیات فاعله) گرمی بیش از سردی باشد و بر آن غلبه کند؛ بدین ترتیب کیفیتی که باقی میماند گرمی است. مزاج سرد هم زمانی بروز میکند که کیفیات منفعله، مانند حالت قبل به حالت تعادل برسند و این بار سردی باشد که بر گرمی غلبه میکند. حالتی مشابه را برای دو کیفیت خشکی و تری نیز میتوان توضیح داد.
از طرفی مزاجهای مرکب زمانی بروز میکنند که هیچ یک از دو کیفیت فاعله و منفعله یکدیگر را کاملاً خنثی نکنند و از هر دو کیفیت قدری عدم تعادل بروز کند. در این حالت یکی از کیفیات فاعله همراه با یکی از کیفیات منفعله در مزاج جسم آشکار خواهد شد.
مزاج کیفیات فاعله کیفیات منفعله
گرم گرمی > سردی خشکی = تری
سرد سردی > گرمی خشکی = تری
تر سردی= گرمی تری> خشکی
خشک سردی= گرمی خشکی > تری
گرم وتر گرمی > سردی تری> خشکی
گرم و خشک گرمی > سردی خشکی > تری
سرد و تر سردی > گرمی تری> خشکی
سرد و خشک سردی > گرمی خشکی > تری
با این توضیح وضعیت مزاج نهم یعنی « معتدل » روشن میشود؛ در حالت اعتدال ، همه کیفیات متضاد یعنی گرمی و سردی از یک سو و خشکی و تری از سوی دیگر، یکدیگر را خنثی میکنند و در جسم حاصل اثری از هیچیک دیده نمی شود.
معتدل حقیقی و غیر حقیقی
در معتدل، کیفیات چهارگانه یعنی گرمی ، سردی، خشکی و تری در جسم به یک میزان موجودند. این میزان اگر مطلق باشد، معتدل به وجود آمده حقیقی است. به بیان دیگر اگر کیفیاتی که در یک جسم تحقق یافتهاند، هیچ یک بر دیگری کوچکترین غلبه و برتری نداشته باشند، آن را معتدل حقیقی مینامند. حکیمان بر این باورند که این نوع معتدل، در عالم خارج تحقق نمییابد، یعنی نمیتوان جسمی را در عالم یافت که کیفیات چهارگانه در آن دقیقاً با یکدیگر برابر باشند.
در مقابل اگر کیفیات موجود بر یکدیگر غلبه کمی داشته باشند که محسوس نباشد، معتدل غیرحقیقی خواهیم داشت. در معتدل غیرحقیقی کیفیات بر یکدیگر اندک غلبهای دارند و گرمی، سردی را و خشکی ، تری را به صورت مطلق خنثی نمی کنند، یعنی همواره کمی گرمی یا سردی از یک طرف و خشکی یا تری از طرف دیگر در جسم موجودند، اما این اختلاف به حدی کم است که برای ما قابل درک و محسوس نیست. آنچه در علم طب به عنوان معتدل بحث میشود، همین نوع است و طبیبان نام معتدل فرضی طبی نیز بر آن مینهند.
مفهوم اعتدال نسبی است.
زمانی که مفهوم مزاج به تمام مواد موجود در جهان تسرّی داده میشود، این پرسش اساسی مطرح میشود که برای تعیین معتدل از چه ملاک و معیاری باید استفاده کرد؟ برای پاسخ به این پرسش باید در آغاز به این نکته پایهای اشاره شود که کنکاش در مورد معتدل، به گروهی از موجودات که اعتدال در مورد آنها بررسی میشود بستگی دارد. حکیمان بر این امر پافشاری میکنند که به سبب گونه گونی بی نهایت موجودات، مفهوم اعتدال در مزاج ، به معنای بهره وری هر موجود به مقتضای ظرفیت وجودی خود، از کیفیات است و برای آنکه بخواهیم در مورد معتدل بحث کنیم باید در آغاز، محدوده مورد نظر در بین موجودات را مشخص کنیم. مثلاً تعیین معتدل در محدوده گیاهان آبزی، اقلیمهای هفتگانه، اندامهای بدن موش، نژادهای مختلف مارها و بسیاری «گروه»های دیگر با هم متفاوت است. از سویی حکما انسان را به عنوان اشرف مخلوقات نزدیک ترین موجود به اعتدال حقیقی میدانند و بر این باورند که انسان به عنوان حد میانه بین موجودات در قله اعتدال مزاجی قرار دارد.
نکته دیگری که اشاره به آن مهم است تعیین مزاج داروها است. برآورد مزاج یک دارو وابسته به نوع اثری است که آن دارو بر مزاج انسان یا حیوان میگذارد. یعنی این که اگر طبیعت گیاهی «گرم» خوانده میشود، این دقیقاً به این معناست که آن گیاه در جمعیت انسانی مورد مطالعه اثر گرمی بر مزاج میگذارد و علائم و نشانههای مزاج گرم را ظاهر میکند. این در حالیست که ممکن است در مارها اثر سردی بر مزاج داشته باشد یا در سنجاب ها بی اثر باشد (مزاج معتدل). بنابراین اطلاق مزاج «گرم» به داروی فوقالذکر در انسان به معنی آن نیست که آن دارو در گوهر خود مزاج گرم دارد، بلکه این شیوه بیان تنها ابزاری برای توصیف نوع اثر یک دارو بر بدن انسان است.
بدین سان شیوه نگاه به مفهوم اعتدال مزاجی نیازمند آن است که در آغاز محدوده مورد نظر در مورد هر گروه و دسته از موجودات روشن شود و پس از آن در مورد «معتدل» و نزدیکی و دوری یک شیء به اعتدال سخنی به میان آید. این مفهوم اعتباری و نسبی اعتدال است.
اقسام معتدل فرضی طبی
بر این اساس اعتدال در طب از چهار وجه اصلی بررسی میشود: اعتدال نوعی، صنفی، شخصی و عضوی. به هر یک از این وجوه نیز به نوبه خود از دو رویکرد اعتباری نگاه میشود که مجموعاً هشت وجه تقسیمبندی معتدل را شامل میگردد:
1. معتدل نوعی خارجی:
مقایسه اعتدال مزاج نوع انسان با انواع دیگر موجودات است. به این معنی که مزاج انسان معتدل تر از موجودات دیگر است.
2. معتدل نوعی داخلی:
مقایسه اعتدال مزاج فردی از افراد نوع انسان با فرد دیگر از همین نوع است. به این معنی که در نوع انسان چه فرد یا افرادی از دیگر افراد نوع انسان معتدلترند. حکیمان، پیامبران را معتدلترین افراد نوع انسان میدانند.
3. معتدل صنفی خارجی:
مقایسه اعتدال مزاج صنفی از صنفهای موجود در یک نوع با اصناف خارج از آن است. صنف در اینجا به معنی نژاد و اقلیم جغرافیایی است. مثلاً این که از میان ساکنان مناطق استوایی و ساکنان قطب کدام به اعتدال نزدیکترند.
4. معتدل صنفی داخلی:
مقایسه اعتدال مزاج افراد موجود در یک صنف با یکدیگر
5. معتدل شخصی خارجی:
اعتدال مزاج در شخصی معین است که اگر آن فرد در آن مزاج باشد، تندرست خواهد بود. هر فردی مزاج خاصی دارد که اگر در آن مزاج باشد در صحت کامل است، که این مزاج مختص به اوست و با هیچ فرد دیگری یکسان نیست.
6.معتدل شخصی داخلی:
مقایسه مزاج یک شخص در احوالات مختلف اوست که اگر در یک حال و وقت از حالات و اوقات مختلف باشد، برای او معتدلترین است.
7. معتدل عضوی خارجی:
مقایسه مزاج یک عضو با اعضاء دیگر است که کدام از دیگری معتدلتر است.
8. معتدل عضوی داخلی:
مقایسه مزاج یک عضو در احوالات مختلف اوست که اگر در یک حال و وقت از حالات و اوقات مختلف باشد، برای او معتدلترین است.
برگرفته از سایت تندرستان (www.tandorostan.org)