زنان بیشتر شنیداری و مردان بیشتر بصری هستند.لذا زنان از طریق صمیمیت و کلام،رضایت بیشتری به دست می آورند و مردان از طریق دیدن و عمل.
قدرت و توانایی خانمها در شناسایی احساسات و عواطف دیگران، بیشتر از مردان است.
مغز و ذهن مردان غالبا تک کاره و طبقه بندی شده و ذهن زنان چند کاره و پیچیده است.
برای مردان رسیدن به هدف مهم است و برای زنان نحوه ی رسیدن به هدف هم مهم است.
مردان به ندرت با گذشته زندگی می کنند ولی زنان با گذشته و حال زندگی میکنند.
برخلاف زنان،مردان توجه زیادی به جزئیات نمی کنند و کل نگرند.
برای مردان موضوع و هدف بیش از افراد و احساسات اهمیت دارد و در زنان برعکس افراد و احساسات از اهمیتی بیشتری برخوردار است.
مردان کمک خواستن را نشانه ی ضعف و بی لیاقتی می پندارند و زنان نشانه ی نزدیکی ، صمیمیت و انسانیت.
در حالیکه برای اکثر مردان ثروت ، قدرت ، جاه و مقام در اولویت قرار دارند،برای زنان روابط انسانی،مهر،محبت،عشق و زیبایی در صف مقدم هستند.
مردها طالب احترام بی قید و شرط و شیفته ی قدرتند و زنها طالب عشق بی قید و شرط و شیفته ی زیبایی هستند.
برای زنان گفتگو و روابط به اندازه ی تفریح و سرگرمی برای آقایان، لذت بخش و آرامش دهنده است.
خانمها به مسائل و موضوعات از دید شخصی (احساسی ) و آقایان عینی نظر می اندازند.
زنان در بیان مساله معمولا از جزئیات شروع کرده و در پایان به موضوع اصلی می رسند اما مردان برعکس،ابتدا موضوع اصلی را بیان کرده و آنگاه در صورت لزوم به ذکر جزئیات می پردازند.
زنان در گفتگو یک ارتباط دوطرفه و فعال برقرار می کنند و مقاصد خود را معمولا به صورت ایماء و اشاره و در لفاف ابراز می کنند ولی مردان بسیار مختصر،کوتاه،شفاف و صریح مطلب خود را بیان می کنند.
برای مردان فقط حل مساله مهم است ولی باری زنان طرح و شرح مساله و ابراز همدلی و همدردی نیز مهم است.
مردان همدلی،توصیه و رفتارهای حمایت گرانه زنان را به عنوان بی لیاقتی،ضعف و یا ناتوانی خود تفسیر می کنند.
در مشکلات و مسائل زنان به دنبال درک و یک هم صحبت خوب و مردان صرفا به دنبال راه حل هستند.
احساس رضایت خاطر در زنان از طریق مشارکت،همیاری،دوستی و همدلی بدست می آید و در مردان از طریق به انجام رساندن کار(خصوصا توسط خودشان)
بیشترین شکایت مردان از زنان این است که زنان می خواهند مردان را عوض کنند.
بیشترین شکایت زنان از مردان این است که مردان ها گوش نمی دهند.