در عمل به اثبات رسیده که تا زمانیکه توصیف زیبایی های هنری آشکار نشود، تبیین و تشریح زیبایی های طبیعت، کار مشکلی است. ضرورت دارد که برای تقویت زیبایی شناسی از طرف جزء به سوی کل رفت به این معنی که با تعمق و توصیف آثار ادبی و هنری به تقویت زیبایی شناسی پرداخته و به دنبالش ظرفیت توصیف طبیعت را بوجود آورد. اگر چه در بعضی از هنرها طبیعت به عنوان مدل و الگو مطرح میشود ولیکن منافاتی با تقویت زیباشناسی از طریق هنر ندارد زیرا کسانی که توانایی زیبا شناسی خود را تقویت نموده و قدرت توصیف طبیعت را ایجاد کرده اند، امکان الهام و الگو گرفتن از طبیعت را در آثار هنری خود دارند. هنر و طبیعت موضوعهای مختلفی هستند و برای احساس زیباییهای طبیعت، بایستی ابتدا از هنر شروع کرد و به دنبال مطالعه و آشنایی با زیباییهای هنری رفت.
افرادی که ادراک زیبایی شناسی خود را تقویت نکرده اند، قادر به ادراک بسیاری از زیباییهای واقعی موجود در طبیعت نیستند. آنها فقط میتوانند از رنگهای محرک طبیعی، یا آوای پر سر و صدای پرندگان، یا بخشی از زیباییهای طبیعت، آنهم به منظور انتفاع و مال اندوزی بهره ببرند و چیز دیگری را از طبیعت، احساس نمیکنند.
آنها هرگز درکی از زیباییهای غروب آفتاب، زیبایی نقش رنگین کمان، زیبایی ترنم باران بر برگها و شکوفه ها، زیبایی و صلابت جنگل طبیعی و دست نخورده، دلربایی مستانه پروانه گرد شکوفه ها، زیبایی ستارگان در یک شب مهتابی، زیبایی رقص مستانه خزان پاییز، زیبایی سمفونی آب جویبارها، دلربایی صبحگاهان بهاری کویر و زیبایی عظمت و استواری کوهستان، ندارند.
بسیاری از کشاورزان و روستاییان به زیباییهای پیرامون خود مانند عطر و جلوه گل و ریحان، آوای پرندگان خوش الحان، مروارید غلطان و زیبای چشمه ها و بسیاری زیباییهای دیگر، بی توجه اند و حتی با آنها آشنا نیستند. آنها زمانی حیرت زده اند که گردشگری را در مقابل مزرعه یا در دامنه کوهسار محل زندگی خود، در شگفتی و حیرت و با نشاط میبینند. آنها میتوانند مقدار ناچیزی از زیباییهای منطقه زندگیشان را درک کنند که آنهم ناشی از تاثیر ارتباط با کسانی است که با ظرفیت ادراک بهتر زیبایی و زیبایی شناسی، در گذر و تردد هستند و موجب تاثیر مثبت و جلب توجه اهالی به اندکی از زیباییهای پیرامونشان شده اند.
این در حالی است که افرادی قادر به ادراک زیباییهای طبیعت هستند به بسیاری از واقعیتها و حقایق توجه دارند مانند طیف گسترده ای از رنگ سبز جنگل، طرحهای زیبای رنگی موزون روی سنگهای کنار رودخانه، همزیستی مسالمت آمیز انواع پرندگان و جانوران، سبک زندگی و سکونت خزندگان و بسیاری پدیده ها و رخدادهای خیره کننده دیگر.
به همین دلیل است که هرکسی با آموزش و فراگیری و تربیت، قادر میگردد از ذوق و سلیقه بیشتری بهره مند شود و دارای ظرفیتهای مورد نیاز ادراک هنری بشود، بطوریکه بتواند شیوه دسترسی به سرچشمه لذایذ معنوی و درونی که همان زیباییهای مادی و معنوی موجود است را یاد بگیرد، همچنین بتواند به عنوان بهترین آرامش دهنده زندگی، آنرا مورد توجه و بهره برداری قرار دهد.
این مشخصه ارزشمندی را که ادراک آفرینش نامیده اند بصورت تدریجی و از طریق:
- دقت و تعمق در عالم امکان
- مشاهده و مطالعه آثار نقاشی
- بررسی و دقت در انواع تصاویر دور نمای طبیعت
- مطالعه و تامل در ادبیات و هنر و مطالب تشریحی و توصیفی آنها تقویت و توسعه مییابد و حاصل میشود.