ادبیات یکی از بسترهای مهم تجلی زیبایی ها است و اگر عشق ، تجلی معرفت به زیبایی ها توصیف شود ، تردیدی نیست که یکی از ارکان کنکاش و جستجو و ارائه زیبایی ها و جلوه های بی نظیر آن ادبیات است. همین سبب شده که در ادبیات فارسی به موضوع عشق که زاییده و برخاسته از ادارک زیبایی های خلقت است ، بصورت گسترده ای پرداخته شده است.
یکی از دیدگاههایی که در مورد ادبیات وجود دارد ، اینست که برخی ادبیات را تبیین آرزوهای محقق نشده انسان توصیف کرده اند و آنرا از جلوه های بارز هنر میخوانند زیرا می تواند بخشی از آرمان ها و آرزو ها را در خود متجلی کند.
ادبیات میتواند به عنوان ابزاری که بطور لطیف و دلکشی قادر به توصیف و تبیین زیبایی های افکار و اندیشه و احساسات انسانها باشد مطرح و در زمینه پردازش و ارائه پدیده های واقعی و غیر واقعی فعالیت کند تا امکان تاثیرگذاری بر افکار و عواطف و احساسات مردم را فراهم نماید.
دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب نقد ادبی در تعریف ادبیات می نویسد: ادبیات عبارت است از آن گونه سخنانی که از حدّ سخنان عادی ، برتر و والاتر بوده است و مردم ، آن سخنان را در میان خود ضبط و نقل کردهاند و از خواندن و شنیدن آنها دگرگون گشته و احساس غم ، شادی یا لذت کردهاند
بدیهی است که از عواملی که باعث لذت و شادی میشود ، تحقق و وقوع پدیده ها و رخدادهای زیبا و دلپذیر است. و عمق و پایداری آن در افراد ناشی از شدت انطباق آن با نیازهای فطری و زیبایی های ارزشی آن است.
تعریف دیگری از ادبیات عبارتست از آفرینش و بوجود آوردن زیبایی های موزون با بهره گیری از حروف ، کلمات و واژه ها ، استعارات و تشبیه ، ذوق و قریحه به گونه ای که دارای معنی بوده و موزون و مطابق قواعد مربوط باشد بطوریکه برای توصیف احساسات ، تصورات ، تخیل و تفکر از آن استفاده شود.
ادبیات را از نظر شیوه بیان ، ساختار و شکل ظاهری ، در دو قالب زیبای کلی و گسترده نظم و نثر تجلی مینماید که هر کدام از آنها شامل بخش های متعدد و کوچک تری هستند.