کتاب کلیله و دمنه یکی از کتابهایی است که حاوی مطالب بسیار مفید و ارزشمندی می باشد ولیکن بدلیل نگارش خاصی که دارد برای اکثر مردم قابل درک نیست و این گنجینه، بصورت گسترده و شایسته ای مورد استفاده قرار نمی گیرد. شایسته است که صاحبان خرد برای بهره مندی طیف گسترده ای از مردم از مطالب این کتاب تدبیری بیاندیشند و بر آن اهتمام کنند. به همین دلیل سعی نمودیم که باب برزویه طبیب آنرا که در مورد پزشک نامدار و پیشوای پزشکان ایران در عصر خسرو انوشیروان ساسانىاست بصورت قابل ادراکی بنگارم. امیدوارم که مورد استفاده و مفید واقع شود. قابل ذکر است که برزویه طبیب در سفر به هند کتاب کلیله و دمنه را به ایران آورد و از زبان سانسکریت به پهلوی ترجمه کرد.
در مقاله زندگینامه برزویه طبیب برگرفته از کلیله و دمنه که در سایت سلامت دات لایف منتشر شده است، سعی خواهیم کرد به زندگی و اندیشه های بزرگ برزویه طبیب بپردازیم.
یکی از مردان برجسته و مشهور زمان خسرو انوشیروان که نامش با نام کتاب « کلیله و دمنه » پیوند خورده، بُرزویۀ طبیب است. بنا بر نقل اکثر منابع، این کتاب توسط برزویه از هند به ایران آورده و پس از ترجمه به انوشیروان تقدیم نموده است. انوشیروان یکصد و بیست طبیب رومی و هندی و ایرانی در خدمت خود داشت. یکی از معروفترین آنان که ایرانی و اهل مطالعه بود بُرزویه بوده است.
برزویه طبیب به عنوان وزیر اول دربار و پزشک مخصوص انوشیروان منصوب گردید ، اما متاسفانه پس از انجام خدمات بسیار به شاه و کشور، سرانجام به فرمان انوشیروان کشته شد. از بزرگ ترین پزشکان ایران در روزگار ساسانی که جایگاه پیشوای پزشکان را در آن دوران داشته است و در کنار بزرگمهر ( وزیر دربار ساسانی ) از بزرگان ایران و دربار به حساب می آمد.
برزویه در کنار پزشکی کارهای ارزندهای مانند ترجمه انجام داده است. « کلیله و دمنه » از برجسته ترین ترجمه های او است که نشانگر دانش و آگاهی او از دیگر زبان ها می باشد.
مرامنامه پزشکی برزویه طبیب :
در باب برزویه طبیب از کتاب کلیه و دمنه ، که احتمالا این بخش نگاشته بزرگمهر حکیم از زبان برزویه است ، با اشاره به دوران کودکی برزویه شروع میشود و مطالبی مطرح میشود که شاید به عنوان مرامنامه پزشکی در کنار قسم نامه بقراط قابل استفاده باشد:
1- بهترین و برترین پزشکان آنانی هستند که بیماران و رنجوران را برای توشه آخرت درمان می کنند و اصل در این کار، کاستن رنج بیماران و رستگاری و ذخیره نیکی برای جهان آخرت است، نه کوشش برای منافع مادی و دنیا طلبی.
2- پزشک باید هر بیماری را که راه بهبودی آنرا میشناسد ، بدون استثناء درمان کند.
3- پزشک نباید حرفه خود را به جاه طلبی بیالاید و با پزشکان دیگر در مال اندوزی و کسب شهرت و مقام ، رقابت نماید و دل را به وسوسه دنیا طلبی گرفتار نماید. پس خردمند باید به رفتن از این جهان اندیشه کند تا حرص و آز از وجود او پاک گردد.
4- بدترین آسیبها برای پزشک ، معاشرت با مردمان و دوستان پست و مغرور و آزمند است که او را از راه خیر و درست باز میدارند.
5- پزشکان باید خود را وقف خدمتگزاری و درمان مردمان نمایند.
6- پزشک نباید به این بیندیشد که مردم قدر زحمات او را می دانند یا نمیدانند بلکه باید به این بنگرد که کسی را از رنج بیماری رهانیده و آمرزش ابدی را نصیبش گردانیده که رضایت خداوند را در پی دارد و بداند که اندازه صواب و نیکی این کار بسیار زیاد است.
7- اگر پزشکان شرافت حرفه خود را نادیده بگیرند و این فرصت ارزشمند را به پای بهرهگیری از دنیای فانی بگذارند ، مانند آن کسانی هستند که اموال گرانبهای خود را به نصف قیمت و با ضرر حراج کنند.
8- پزشک باید بدون تردید ، از خودخواهیها پرهیز نماید و نفس سرکش خود را مهار کند و با وجدان بیدار و درستکاری و بدور از ریاکاری و با پشتکار در معالجه بیماران کوشش کند.
9- پزشک باید بداند اگر برای رضای خداوند و کاستن رنج مردمان بکوشد و پارسایی را پیشه خود سازد ، سرانجام درهای روزی و رحمت خداوند بر او گشوده خواهد شد و به برترین پایه ها خواهد رسید و در هر دو جهان رستگار و کامیاب میگردد.
در باب برزویه طبیب ، در کتاب کلیله و دمنه چنین آمده است که:
زندگینامه برزویه طبیب از کتاب کلیله و دمنه :
پدرم از لشکریان بود و مادرم از خانواده علمای دین زردشت بود، اول نعمتی که خداوند متعال بر من عنایت فرمود دوستی پدر و مادر و شفقت ایشان بر حال من بود چنان که از برادران و خواهران مستثنی شدم و برای تربیت و پرورش من توجه ویژه ای به عمل آمد. چون سنم به هفت سالگی رسید مرا بر خواندن علم طب تشویق نمودند و چنانکه اندکی آگاهی حاصل شد و فضیلت آنرا بشناختم به رغبت صادق و حرص غالب در یادگیری آن میکوشیدم تا در آن شهرتی یافتم و به معالجه بیماران مشغول شدم.
آن گاه نفس خویش را میان چهار کاری که دنیا طلبان برای آن تلاش میکنند و از آن نمیگذرند آزاد گذاشتم که شامل فراوانی مال و لذات حال و ذکر سایر و ثواب باقی است. آشکار است که علم طب در نزد همه خردمندان و در تمامی دینها ستوده و نیکو است. در کتب طب آوردهاند که طبیبی فاضلتر است که معالجه بیماران را برای جهت ذخیره آخرت انجام دهد زیرا که خدمت کردن با این شیوه سبب میشود که هر چه کاملتر مال دنیا نصیبشان شود و رستگاری آخرت اندوخته گردد چنان که غرض کشاورز از پراکندن تخم دانه همین باشد که قوت اوست، اما کاه که علف چارپایان است به تبعیت از آن هم حاصل آید. در جمله بر این کار اقبال تمام کردم و هر کجا نشانی از بیماری یافتم که در وی امید بهبود و سلامتی بود معالجه او را برای رضای خدا بر عهده گرفتم و چون مدتی بگذشت و طایفهای را از امثال خود در مال و جاه جلوتر از خویشتن دیدم نفس من بدان تمایل پیدا کرد و علاقه به موقعیت و مراتب این دنیا در من ایجاد شد و نزدیک آمد که دچار لغزش شوم.
با خود گفتم ای نفس میان منافع و زیانهای خویش تفاوتی نمیگذاری.
انسان خردمند هیچگاه در پی کاری نمی رود که مشقت و هزینه آن بیشتر از نفع و فایده اش باشد بنابراین اگر به آخر عمر خود و سرای جاوید بدرستی فکر کنی و آن را درک نمایی دیگر از حرص و آز و طمع این دنیا دست برمیداری. بزرگترین دلیلِ تمایل عده ای به دنیا طلبی، فرومایگی و درماندگی آنهاست که فریب زر و زیور دنیا را خورده اند، از این تفکر باطل بگذر و مصمم به انجام اعمال خداپسندانه باش که مسیر این زندگی ترسناک است و اکثر انسانهای ملازم و همراه، ناسازگار و نا ملایم و عمر کوتاه و زمان مرگ نامعلوم است. از وابستگی به مال و دنیا دوری کن و در انجام اعمال خدا پسندانه کوتاهی نکن، که به نیت آدمی آوندی ضعیف است پر از اخلاط فاسد و چهار نوع متضاد.
زندگانی به منزله ستونی است شبیه به بت زرینی که توسط یک میخ، اعضای آن به هم پیوسته باشد، هر گاه میخ را بیرون بکشی فورا از هم باز میشود و حیات از جثه بیرون میشود و با سرعت متلاشی میگردد. به همنشینی با دوستان و نزدیکان نیز افتخار نکن و برای نزدیک شدن و پیوستن به آنها نیز مشتاق نباش که شادی آن کمتر از غم آن است و اندوه اش بر شادی برتری دارد ولی با این همه، درد فراق بر اثر و سوز هجران منتظر.
شایسته است که برای راحتی همسر و فرزندان، مهیا کردن وسایل و اسباب معیشت ایشان از طریق جمع آوری مال ضرورت دارد بطوریکه ذات خویش را فدای آن کنید و صحیحش شبیه به عطری است که اگر بر آتش نهند فواید نسیم آن به دیگران میرسد و جرم او سوخته میشود.
صحیح آنست که در معالجه بیماران مراقبت نمایی و بدان توجه نکنی که مردمان قدر طبیب ندانند، ولیکن به آن توجه کن که اگر توفیق باشد و یک شخص را از چنگال رنج و مشقت بیماری رها و خلاص کنی آمرزش با رهایی از بیماری استحکام پیدا میکند آن جا که جهانی از بهره مندی آب و نان و معاشرت جفت و فرزند محروم مانده باشند و به بیماریهای مزمن و دردهای مهلک مبتلا گشته، اگر در معالجه ایشان برای رضای خدا سعی و تلاش شود و صحت و سبکی ایشان جستجو شود، اندازه نیکی و اجر و مزد آن کی میتوان تعیین کرد؟ و اگر با همت ناچیزی سعی در باطل کردن آن از طریق مال دنیا که ارزشی ندارد بشود همچنان باشد که:
مردی یک خانه پرعود داشت اندیشید که اگر ترقی کرده بفروشم و در تعیین قیمت احتیاطی کنم دراز شود، بر وجه گزاف به نیمهبها بفروخت.
چون بر این سبک و سیاق در دشمنی با نفس، زیاده روی نمودم نفس من به راه راست بازگشت و به رغبت صادق و برای رضای خدا و بیریا به علاج بیماران پرداختم و روزگارم را در آن مستغرق گردانیدم تا به یمن و مبارکی آن، درهای روزی به روی من باز شد و صلات و مواهب پادشاهان به سوی من پیاپی روانه شد. پیش از سفر هندوستان و پس از آن، انواع دوست کامی و نعمت دیدم و به جاه و مال از امثال و اقران بگذشتم و آن گاه در آثار و نتایج علم طب تأملی کردم و ثمرات و فواید آن را بر صحیفه دل بنگاشتم.