این کلمه رایج که ” حرف راست را بایستی از کودک شنید ” به یک معنا درست و صحیح است. در واقع اگرچه در سنین خردسالی دروغ گفتن یک مسأله شایعی است ، ولی این اکثرا نه به دلیل فریب و نیرنگ یا انحراف اخلاقی آنها بلکه به دلیل ویژگی تکاملی آنها است. آنها خودشان تصور نمی کنند که دروغ می گویند و کار غیر اخلاقی مرتکب می شوند. در واقع آنها به نحوی قلب و ماهیت واقعیت را منقلب کرده و به اصطلاح کلاه شرعی می گذارند.
چرا کودکان دروغ می گویند
علت دروغگویی در کودکان
- خیال پردازی
- نداشتن ملاک و معیار دقیق و درستی از خوب و بد
- جلب توجه والدین و دیگران
- فریادی برای درخواست کمک
- فرار از قرار گرفتن در شرایط دشوار
- ترس از مأیوس و ناراحت کردن والدین
- ترس از تنبیه
- تقلید رفتار والدین و اطرافیان بزرگسال
همچنانکه قبلا ذکر شد تفکر و ادراک خردسالان مخلوطی از واقعیت و رویاست و برداشت آنها از جهان در ارتباط مستقیم با نیازها ، آرزوها و تجربیاتشان است. تمرکز او بر روی آنچه می تواند ببیند و درک کند است و نه بر واقعیت و استنباط منطقی. هرچقدر هم شما بخواهید مفهومی را با استدلال و منطق قوی توضیح دهید و به او بفهمانید او قادر به دریافت آن نیست.
مثالهای زیر الگوهای فکری کودکان را بیشتر روشن می کند :
- او معتقد است که همه چیز به خاطر او اتفاق می افتد ( خودمحوری ) : یک کودک که به تازگی یک چتر گرفته است و امروز نیز باران می بارد ممکن است چنین فکر کند که به این دلیل باران آمده است که او چترش را آزمایش و استفاده کند و یا کودکی که در حال تماشای یک شیر در باغ وحش است ، غرش او را چنین تصور کند که شیر می خواهد به او بفهماند که می خواهد او را بخورد.
- آنها غالبا چیزها را جدی می گیرند ( قادر به درک شوخی نیستند ) : یک کودک 4 ساله در حالی که می بیند مادر پشتش به او است ولی متوجه می شود که او چکار می کند و در پاسخ به این سوال که چطور فهمیدی ؟ می شنود که ” پشت سرم چشم دارم “. به دنبال چشم های اضافی مادر در پشت سرش می گردد و یا واقعا آن را جدی می گیرد.
- آنها شروع به همدلی و قیاس می کنند : یک کودک دو ساله با مشاهده گریه مادر ممکن است شیشه شیرش را به او بدهد. ( تا آرام شود )
- از تخیل در جهت نیازهایش استفاده می کند : گاهی اوقات یک کودک ممکن است به دلیل رفتار نادرستش دوست خیالی خود را سرزنش کند و بدین طریق خود را از احساس بد رها کند.
- آنها درک دقیق و ملموسی از مفاهیم کمی زمان (دقیقه ، ساعت ، روزها ، زود ، دیر ، امروز ، فردا و… ) ندارند : امین زمانی فهمید دو روز دیگر پدرش از مسافرت بر می گردد ، چقدر است که مادرش توضیح داد که ” وقتی ما دو شب خوابیدیم بابا بر می گردد “
- آنها اغلب صادقانه پاسخ می دهند اما نه دقیقا به سوال شما ( بلکه به درکشان از سوال شما در ذهنشان ) ، در حالیکه همه آماده خوردن غذا بر سر سفره شده بودند ، فرهاد از پسر کوچکش مجید پرسید : بابا دستاتو شستی ؟ ( می دانست که نشسته است ) مجید پاسخ داد : آره بابایی ، شستم ( البته او دروغ نگفته است. چون دیروز شسته است ! او درکی از اینکه منظورتان همین چند دقیقه پیش است یا دیروز ندارد )
- آنها صحبت را بر اساس آنچه که به ذهنشان می رسد ، می سنجند و نه استدلال ( عدم وجود تفکر انتزاعی ) : در نظر یک کودک سه ساله 5 تا شکلات که در یک ردیف در تماس با هم هستند کمتر از 5 شکلاتی است که از هم جدا هستند ( در حالت اول مفهوم یک در ذهن او تداعی می کند و در دومی بیشتر ) ، به همین دلیل 5 شکلات کوچک 5 گرمی ( یا هر چیز دیگر ) بیش از یک شکلات 100 گرمی او را خوشحال می کند.
- بسیاری اوقات اگر چیزی را در تلویزیون ببینند یا از آن بشنوند آنها فکر می کنند بایستی درست باشد : سرمنشا بسیاری از افکار کودکان ( از جمله ارواح ، هیولاو…) برنامه های تلویزیونی هستند. بنا به مطالب فوق ، پدر و مادر آگاه بایستی بتوانند دروغ واقعی را از زایده های فکری کودک افتراق دهند ، تا به درستی با آن برخورد کنند.
با توجه به الگوهایی که امروز برای شما مطرح کردیم می توانید نحوه برخورد با کودکان دروغگو را متوجه شوید. علل دروغگویی در دانش آموزان و علت دروغگویی در نوجوانان می تواند متفاوت باشد که در مقالات بعدی به علت دورغگویی در نوجوانان بیشتر خواهیم پرداخت.
منبع : کتاب پرورش ، تربیت و مراقبت از کودکان در 2 تا 5 سالگی و نوجوانان ، انتشارات ما و شما