همرهان عزیز سلامت دات لایف ، با ادامه ی مطالب قسمت اول و دوم باورهای غلط در مورد ازدواج در خدمت شما هستیم :
باور غلط شماره هفتم)
برای انتخاب همسر بایستی بر اساس دل (احساسات و عواطف ) عمل کرد :
کودک انسانی تا حوالی هفت سالگی فقط بر اساس حواس ، تخیلات و هوشش دنیا را درک و ارزیابی می کند و از آن به بعد بتدریج قدرت تعقل و تفکر و استدلال رشد و نمو می یابد و پس از بلوغ عقلی کامل قادر به تجزیه و تحلیل و استدلال منطقی خواهد بود .بسیاری از مسایل نه بر اساس عقل و خرد بلکه با دل و احساس خود تصمیم گرفته و رفتار میکنند (همانند یک کودک هفت تا ده ساله ). مشخصه واضح این افراد این است که اگر از آنها پرسیده شود چرا عاشق این فرد شده اید ؟ (فرد مورد نظر چه ویژگی های دوست داشتنی دارد؟)، معمولا یا دلیلی برای آن ندارند و اگر هم داشته باشند بیشتر به صورت نداشتن معایب است (دروغ نمی گوید، خشن نیست و …) و یا اینکه محاسن نسبت داده شده نادرست و غیر منطقی است (مثلا ممکن است گفته شود فهیم و با پشتکار است ولی در سن بیست و هشت سالگی هنوز تحصیلات و شغل با ثبات و مناسبی ندارد).
انسان سالم کسی است که با عقل، جاده و مسیر را انتخاب می کند و با دل و احساس، انرژی رفتن در مسیر را مهیا میکند. در انتخاب همسر نیز بایستی عقل و دل با هم همخوانی و همراهی داشته باشند و هیچگاه یکی را فدای دیگری نکرد.
تفکر غلط شماره هشتم)
ازدواج همسر و ازدواج به شانس بستگی دارد:
برخی انتخاب همسر و ازدواج را به تقدیر و سرنوشت نسبت می دهند و آن را شبیه خریدن هندوانه می دانند که تا بازش نکنید متوجه نخواهید شد که چه خریده اید .اگر ما شانس را به عنوان سرنوشت محتوم در نظر بگیریم دیگر اختیار،تلاش،کوشش، تفکر و در یک کلام هستی بی معنی خواهد بود .اما اگر شانس را به عنوان احتمال وقوع یک حادثه در نظر بگیریم آنگاه هر چیری قابل پیش بینی خواهد بود.در مورد همین مثال اگر ما بدانیم که هندوانه مورد نظر در چه شرایطی رشد یافته و از چه تخمی است و نظر دیگرانی که از این محصول استفاده کرده اند را بپرسیم ( همانند تحقیق در مورد وضعیت خانوادگی، سابقه ی فردی، محل کار، دوستان و …) و با دقت کردن به هندوانه و توجه به رنگ و طرح پوست هندوانه ( بررسی ظاهر، رفتار و افکار شخصی )می توانیم با ضریب اطمینان بیشتری هندوانه رسیده و مناسب تری انتخاب کنیم.
فرق انسان های عاقل و توانمند با دیگران در این است که آنها خود سرنوشت را می نویسند و می سازند ولی سرنوشت کار دیگران را.(” تقدیر ، ارباب مردان ترسو و برده ی مردان شجاع است ” بزرگمهر).
اگرچه خرید یک هندوانه ارزش چنین وقت و بررسی هایی را ندارد ولی آیا انتخاب همسری که قرار است بقیه ی عمر خود را با او در زیر یک سقف بگذرانیم و زندگی و همه چیز خود را به اشتراک بگذاریم ( از جمله فرزند ) اختصاص کمی وقت و انرژی و مطالعه و بررسی ارزشمند نیست؟
تفکرغلط شماره نهم)
به عمل کار برآید به سخن دانی نیست:
به این جملات توجه کنید: ” افراد با ورود به زندگی اشتراکی در عمل آیین همسرداری را خواهند آموخت “. گذشتگان ما بدون اینکه مطالعه ایی کرده باشند یا مشاوره قبل از ازدواج وجود داشته باشد و یا حتی دست چپ و راست خود را بشناسند،ازدواج کردند و زندگی خوب و خوشی هم داشتند و طلاق نمی گرفتند .از این دسته افکار و گفتار کم شنیده نمی شود.این گفته ها همان قدر بی معنی و غیر منطقی هستند که گفته شود گذشتگان بدون داشتن برق وگاز فقط با چراغ پی سوز و مشعل نیازهای خود را به خوبی تامین می کردند و در آرامش زندگی می کردند و یا اینکه بجای دارو بطور طبیعی با سرگین گاو، انرژی، سحر و جادو بخوبی بیماریها را درمان می کردند .در چنین تفکری تفاوتی بین حیوانات و انسان وجود ندارد.انسانی که با تکیه بر عقل و منطق دست به اکتشافات و شناسایی قوانین حاکم بر طبیعت زده و آنها را تحت کنترل خود قرار می دهد و در راه سعادت و خوشبختی خود از آنها استفاده می کند .انتخاب همسر و زندگی زناشویی نیز یک مهارت و علم است که می توان با آگاهی از آنها و آماده کردن خود ضریب موفقیت را افزایش داد.
تفکر غلط شماره دهم)
هنوز هیچ کس نمی داند که چه چیزی بهتر است ، پس بایستی شانس خود را امتحان کرد:
اگرچه ما هنوز در اوایل راه هستیم ولی حتی با مطالعات و نتایج بدست آمده می توانیم با اطمینان حدود 70 تا 80 در صد ( و در برخی از موارد نزدیک به یقین) آینده یک رابطه را پیش بینی کنیم و یا اینکه حداقل مشکلات احتمالی را حدس بزنیم و آمادگی و اقدانات لازم را به عمل آوریم و دیگر به شانس تکیه نکنیم (کسی که به امید شانس زنده باشد ، سالها قبل مرده است . “مثل فرانسوی “)
پایان این مبحث
موضوع بسیار جالبی مطرح شده بود بخصوص برای جوامع سنتی مثل ما که درجا میزنیم تازگی دارد