- پیشگفتار
ازدواج و مدل خانواده ایرانی، تقریباً یکی از مهم ترین و بروزترین بحث های جامعه امروز ایران است؛ چه در سطح آکادمیک و چه در سطح گفتمان روزمره مردم یا حاکمیت. اهمیت این موضوع از آنجا ناشی می شود، که حدود یک سوم جمعیت ایـران یعنی بیش از ۲۴ میلیون نفر را جمعیت جوان ۲۰ تا ۳۵ ساله تشکیل می دهند. تحصیلات، اشتغال و ازدواج در کنار هم مثلث نیازها و دغدغه های این جمعیت میلیونی را تشکیل می دهند.
دو عاملی که کاملاً به یکدیگر وابسته اند، یعنی: افزایش سطح تحصیلات و کمبود فرصت های اشتغال در کنار هم، منجر به ایجاد ترکیبی از تغییر در سبک زندگی و افزایش توقعات در نگرش افراد شده است. تأثیر این مسئله همراه با بیکاری و مشکلات اقتصادی به دنبال آن، به صورت مستقیم خود را در ازدواج و تشکیل خانواده توسط جوانان نشان می دهد. در این یادداشت نگاهی خواهیم داشت به تأثیر این تغییرات در ازدواج و حواشی آن.
- کاهش آمار ازدواج
آمارها نشان می دهند ازدواج در سال ۹۰ دارای کاهش ۹٫۱ درصدی نسبت به سال ۸۹ بوده است. دقیق تر می توان گفت ازدواج در این سال به میزان ۱۶ هزار و ۸۳۵ مورد نسبت به سال قبل(۱۳۸۹) دچار کاهش بوده است. این موضوع که امروزه به صورت یک مسئله مطرح می شود، دلایل متعددی دارد و بررسی آن نیازمند آن است که با مفاهیم ازدواج و تشکیل خانواده از منظر جامعه شناختی، بیشتر آشنا شویم.
ازدواج نهاد اجتماعی بسیار فراگیری است؛ گرچه مانند سایر جنبه های زندگی اجتماعی، تفاوت های زیادی در الگوهای خانواده و ازدواج در میان فرهنگ های گوناگون وجود دارد. ساده ترین تعریف ازدواج از منظر جامعه شناختی، پیوند جنسی از نظر اجتماعی به رسمیت شناخته شده و پسندیده بین دو فرد بزرگسال است. ازدواج منجر به تشکیل خانواده می شود که باز در تعریف آن از منظر جامعه شناختی می توان گفت: گروهی از افراد که با ارتباطات خویشاوندی مستقیماً پیوند یافته اند و اعضای بزرگسال آن مسئولیت مراقبت از کودکان را بر عهده دارند. نکته مثبت کلی بودن این تعاریف از آن جهت است که تقریباً انواع خانواده ها عبارتند از: گسترده(Extended Family) و هسته ای(Nuclear Family).
در واقع با این تعاریف می توانیم سراغ مسئله ازدواج در جامعه ایرانی برویم و در قدم بعدی نگاهی داشته باشیم بر مهمترین موضوع مرتبط با آن یعنی کاهش میزان ازدواج.
کاهش میزان ازدواج در ایران که سرمنشأ ایجاد بحث و نظرهای فراوانی در این زمینه شد و در واقع سرمنشأ مشکل شناخته می شود، در سال ۹۰ طبق آمارها ۹٫۱ درصد نسبت به سال قبل کاهش داشته است. دلایل آن از نظر کارشناسان چندلایه است. تغییر در ارزش ها و بافت فکری و فرهنگی جوانان از سویی و بی ثباتی اوضاع اقتصادی که خود را در بیکاری و تورم در این جوامع نشان می دهد، از سویی دیگر ازدواج را به عنوان اصلی ترین هدف در زندگی جوانان به چالش کشیده است. که نتیجه آن دوری جوانان از ازدواج و بسنده کردن به لذت های زودگذر برای رفع آنی نیازهای جنسی است. از همین رو در گفتگو با جوانان در مورد علل مجرد بودن با جملات و اصطلاحاتی این گونه مواجه می شویم: چرا باید مادرشوهر و مادرزن داشته باشم؟ چرا فقط با یک نفر؟
در نهایت اینکه آنچه از این کاهش میزان ازدواج و تغییرات فرهنگی- نگرشی و دغدغه های اقتصادی مرتبط با آن حاصل می شود، شامل مواردی چون افزایش سن ازدواج، تجرد قطعی، اشکال جدید همسرگزینی و شیوه های جدید تشکیل خانواده است.
- افزایش سن ازدواج
افزایش سن ازدواج که مطابق آمارها در سال ۱۳۹۱ در ایران به میانگین ۲۷ و ۲۸ سال به ترتیب برای دختران و پسران رسیده است، اساساً ناشی از توجه فزآینده جامعه به تحصیلات آکادمیک و در پی آن تغییر در نگرش جوانان نسبت به ازدواج است. ترس از مسئولیت های ازدواج، فشارهای اقتصادی، سبک زندگی فردگرایانه و لذت طلبانه تر و به همین ترتیب افزایش سطح توقع پسران و خصوصاً دختران از داشتن روابطی عاطفی و عشق محورانه به جای روابط سنتی و عقلانی در ازدواج، همگی از جمله دلایل و شاخصه های افزایش سن ازدواج است.
- تجرد قطعی
آنچه در این میان موضوع را تبدیل به مسئله می کند، بحث منجر شدن افزایش سن ازدواج به تجرد قطعی است. بر این اساس که تجرد قطعی از روی انتخاب فردی باشد یا اجبار، به نظر می رسد می توان آن را در شکل دوم به عنوان یک مسئله دید و در مقابل عمومیت ازدواج در جامعه قرار داد. تجرد قطعی به عنوان یک شاخص بیانگر نسبت درصد کسانی است که هرگز ازدواج نمی کنند. از سن ۴۵سالگی به بعد برای زنان و از سن ۵۰ سالگی برای مردان، درصد ازدواج نکرده ها تقریباً ثابت می ماند، بر این اساس سنین ۴۵ و ۵۰ سالگی را به ترتیب برای زنان و مردان سن تجرد قطعی نامیده اند. تحقیقات مختلف نیز گویای آن است که سن ۵۰ سالگی مشخص کننده تجرد قطعی است. بدین جهت سنین نزدیک به ۵۰ سالگی برای تعیین شاخص تجرد قطعی مناسب است. بنابراین تجرد قطعی کسانی را در بر می گیرد که تا این سنین هرگز ازدواج نکرده باشند و امیدی به ازدواج نداشته باشند.
- همسرگزینی و اشکال جدید آن
اشکال جدید همسرگزینی نیز یکی دیگر از پدیده های جدیدی است که علل آن هم بسته به کاهش میزان ازدواج است و اصلی ترین دلیل آن را می توان تغییر در شیوه زندگی و نگرش جوانان نسبت به هویت خویش و معنای ازدواج، عنوان کرد. گرچه انتخاب همسر بر اساس عشق و علاقه یکی از ویژگی های خاص خانواده هسته ای است، اما باید به یاد داشت که در جامعه ما سال ها پس از رواج خانواده هسته ای، همچنان اشکال سنتی همسرگزینی، شکل اصلی همسرگزینی و ازدواج محسوب می شود. همسرگزینی که در روش سنتی با خواستگاری و معرفی افراد به یکدیگر صورت می گرفت، در سال های اخیر در حال رقابت با همسرگزینی به شیوه مدرن است که در آن عشق و علاقه و انتخاب طرفین حرف اول را می زند. این مسئله ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با کارکردهای خانواده دارد که در قدیم بیشتر بر محور فرزند آوری بوده است و امروزه روابط عاطفی و برطرف کردن نیازهای جنسی، مهم ترین کارکرد آن برای جوانان محسوب می شود. گرچه هر دو مورد در کل از کارکردهای اساسی برای خانواده هسته ای محسوب می شوند.
- سخن آخر
سخن آخر اینکه مسئله ازدواج در ایران را نمی توان تنها به مشکلات اقتصادی پیش روی آن تقلیل داد. در این میان شاید لازم است بیش از مسائل اقتصادی، سهم تغییرات فرهنگی و عدم وجود آموزش های صحیح و پیش گیرانه لحاظ شود که نگاه جوانان را نسبت به ازدواج و پذیرفتن مسئولیت های زندگی منفی، بی تفاوت کرده است. گرچه لزوماً تغییر در سبک زندگی و نگرش افراد منجر به آسیب در نهاد خانواده نمی شود، اما ناآگاهی همراه با آموزش های غلط و پیروی بدون تدبیر از آن شیوه های زندگی که در برخی کشورهای غربی رواج دارد، همگی در کنار هم می تواند منجر به آسیب هایی برای جوانان، ازدواج و تشکیل خانواده شود. از جمله این آسیب ها که به دنبال این نوع زندگی های مشترک به عنوان پیامدهای آن قابل تأمل است، می توان به مواردی اشاره کرد: عدم وجود حمایت های قانونی در صورت ایجاد مشکل در زندگی، سطح پایین مسئولیت پذیری در دختران و پسران در قبال زندگی مشترک، سرنوشت نامشخص کودکان حاصل از این نوع زندگی، عدم الزام طرفین به داشتن تعهد در رابطه، از بین رفتن قبح روابط نامشروع در جامعه، به سادگی متلاشی شدن زندگی مشترک و به دنبال آن تعدد پارتنرهای فرد که خود به لحاظ جنسی، عاطفی و اجتماعی آسیب زاست و در نهایت صدمه بیشتر به عواطف و احساسات دختران در صورت گسستن رابطه به این دلیل که در این نوع زندگی مشترک از حمایت های قانونی، اجتماعی و عرفی برخوردار نیستند.