اهمیت دادن به ظاهر تا کجا خوب است؟

اهمیت دادن به ظاهر
اهمیت دادن به ظاهر

حتما تا کنون افرادی را دیده اید که خود را مدام با دیگران مقایسه می‌کنند و ظاهر شان را از راه‌های مختلف به نمایش می‌گذارند تا دیگران را جذب خود کنند، بنابراین به شکل افراطی به ظاهر خود رسیدگی می‌کنند و زندگی خیلی آشفته‌ای دارند. البته یک تیپ شخصیتی نیز وجود دارد که شبیه اختلال ‌شخصیت‌ نمایشی است اما اختلال محسوب نمی‌شود. افراد با این تیپ شخصیتی، خیلی به ظاهر خود، خانه و زندگیشان اهمیت می‌دهند و اگر فردی از ظاهر شان ایراد بگیرد خیلی حساس می‌شوند. این گروه از افراد باید مراقب باشند به سمت اختلال ‌شخصیت‌ نمایشی پیش نروند. سلامت دات لایف شما را با اختلالات شخصیتی رسیدگی بیش از حد به ظاهر آشنا خواهد کرد…

کمال‌ طلبی

یکی دیگر از اختلالاتی که می‌تواند فرد را به سمت جراحی‌ های زیبایی افراطی سوق دهد وسواس‌ فکری است. افراد مبتلا به این اختلال مدام وضعیت ظاهر ی و جزییات چهره خود را بررسی و آن را با دیگران مقایسه می‌کنند تا نقایص ظاهر ی خود را پیدا و آنها را برطرف کنند. این رفتار می‌تواند نشانی از احساس خود کم‌ بینی و ضعف باشد که از دوران کودکی شکل گرفته است. با این حال پایه اصلی هر نوع وسواسی ، کمال‌ طلبی است. افراد کمال‌ طلب همیشه دنبال بهترین‌ها هستند و می‌خواهند از خود یک موجود خاص و بی‌نقص بسازند، بنابراین نسبت به کوچکترین نقصی به شدت حساس می‌شوند. این افراد آنقدر به جزییات فکر می‌کنند که ممکن است دچار وسواس‌ فکری شوند. درواقع ، اگر حساسیت و افکار افراط‌ گونه نسبت به موضوعات ظاهر ی بیشتر از 1 ماه طول بکشد، می‌توان گفت فرد دچار وسواس‌ فکری شده است. این شخص تا عمل زیبایی یا رسیدگی ظاهر ی مورد نظر را انجام ندهد، آرام نمی‌گیرد. البته در موارد بیمارگونه، فرد بعد از انجام جراحی‌های زیبایی و رسیدگی به ظاهر خود باز هم راضی و خوشحال نمی‌شود و فکر می‌کند می‌تواند بهتر از این باشد، بنابراین به مقایسه خود با دیگران ادامه می‌دهد و دنبال جراحی‌ها و رسیدگی‌های بعدی می‌رود.

خود زشت‌ پنداری

خود زشت‌ پنداری و نادیده گرفتن ویژگی‌های خوب ظاهر ی زمانی پیش می‌آید که فرد دچار احساس حقارت یا خود کم‌ بینی باشد. این افراد همواره به عوامل بیرونی و ظاهر یشان نگاه می‌کنند تا بتوانند از این طریق احساس ارزشمندی از دست‌ رفته خود را جبران کنند. آنها می‌خواهند ارزشمند باشند و دیده شوند زیرا اغلب در دوران کودکی تحقیر شده، زیر سوال رفته و با دیگران مقایسه شده‌اند، بنابراین بخش‌های سالم شخصیتیشان شکل نگرفته و بدون هویت لازم برای ایستادن روی پاهای خود هستند. این افراد همیشه از درون احساس پریشانی و ناامنی می‌کنند و برای به‌دست آوردن این امنیت دنبال تایید و نگاه دیگران می‌روند. به همین دلیل سعی می‌کنند با عمل‌های جراحی از خود یک ویترین زیبا بسازند، اما در حقیقت با این کار پشت یک نقاب زیبا پنهان می‌شوند و از مساله اصلی فرار می‌کنند.

ظاهر بینی تا کجا خوب است؟

همه انسان‌ها، به‌خصوص افرادی که برای خود ارزش قائل هستند، به رسیدگی‌های ظاهری نیاز دارند. در اصل، این رفتار نشانه سلامت، شادابی و عزت‌ نفس است. مشکل از جایی آغاز می‌شود که تمام دغدغه و مشغله ذهنی فرد طی روزهای متمادی به رسیدگی‌های ظاهری تبدیل شود. در این شرایط حتی ممکن است فرد از رفتار اشتباه خود آگاه نباشد و آن را بخش‌ طبیعی و سالم زندگی خود بداند، در حالی که با این رفتارها از هدف‌های مهم و معنادار زندگی بازمی‌ماند و مدام برای جلب نظر دیگران دست و پا می‌زند. درواقع، این افراد از طریق ظاهر خود به نوعی گدایی محبت، مهرطلبی و توجه‌طلبی می‌کنند.

نقش جامعه در ظاهر بینی افراد

در جامعه‌ای که به وضعیت ظاهری بیش از حد توجه می‌شود و تفکر و عمق وجود ندارد، رسیدگی‌های ظاهری و جراحی‌های زیبایی افزایش پیدا می‌کنند. اگر افراد زمان زیادی را به امور ظاهری اختصاص دهند دیگر وقتی برای امور مهم‌تر مثل کتاب خواندن، دوره دیدن، رشد شخصی و افزایش آگاهی نخواهند داشت. مردم در چنین جامعه‌ای برای خود هویت مشخصی ندارند و مبنای ارزشمندیشان، زندگی و نظر دیگران است. در حالی که هر فردی باید شیوه زندگی خود را داشته باشد و آن را با دیدگاه‌ها، باورها و فرهنگ شخصی خودش بسنجد. ما نباید وضعیت ظاهری زندگی خود را با دیگران مقایسه کنیم بلکه باید ارزش‌هایمان را با آنها بسنجیم. همه ما می‌توانیم ظاهر، وسایل یا خانه خیلی بهتری داشته باشیم اما باید ابتدا از خود بپرسیم چه مسائل و معیارهایی به زندگی ما معنا می‌بخشند و عمیقا خوشحالمان می‌کنند.

یکی از دلایلی که مردم کشور ما به سمت مسائل ظاهری جذب شده‌اند تمایل به رشد، پیشرفت و به‌دست آوردن موفقیت است. البته این تمایل تا حد لازم می‌تواند مفید باشد اما اگر همه زندگی به آن اختصاص یابد از معنا و عمق رها می‌شویم و فقط به مسائل ظاهری می‌پردازیم، در نتیجه دچار احساس پوچی خواهیم شد. متاسفانه خیلی از مفاهیم موفقیتی مثل قانون جذب و… باعث شده ذهن افراد فقط به سمت به‌دست آوردن برود و آنها را در نیازها و خواسته‌هایشان گیر بیندازد. راه‌حل این است که هر فردی خودش یک نگاه و تفکر ویژه داشته باشد و ارزش‌های زندگی‌اش را با آنها بسنجد. در غیر این صورت هرچقدر هم که به امور ظاهری بپردازد، خوشحال و سرزنده نمی‌شود.

آقایان در شکل گیری شخصیت نمایشی خانم ها بی تقصیر نیستند >>> کلیک کنید 

امتیاز این مقاله

دیدگاهتان را بنویسید